جمعه ای که گذشت و پنج دقیقه تا پایانش وقت هست

ساخت وبلاگ

امکانات وب

کاش همه عمر من هم مثل خوابی بود که پریشونت می کرد اما همینکه بیدار می شدی، لبخندی به پهنای صورت می زدی و خوشحال از اینکه خواب بوده و یا اینکه خدا مثل فیلم سینمایی نشونم می داد اینهارو که اینطوری هست زندگیت می خواهی خلق بشوی؟! کاش تلخ نبود.

جمعه ای که گذشت و پنج دقیقه تا پایانش وقت هست...
ما را در سایت جمعه ای که گذشت و پنج دقیقه تا پایانش وقت هست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 52hertz بازدید : 101 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 6:29

پروسه چهل روزه با شکست روبرو شد، به دلیل سرما خوردگی!
خیلی فکرهای ناامید کننده اومد سراغم از دیروز که از اون جلسه توجیهی مضحک برگشتم. دارم به همه دنیا شک می کنم، اینجوری پیش برم زندگیم از دستم رفته، مثل الان که بخشی ازش رفته. فکرم به جایی نمی رسه، شکست پشت شکست، مگر نه اینکه شکست پله موفقیت هست، چرا این موفقیت ما رویی نشون نمیده؟! همش انتظار پیرمون در اومد.

جمعه ای که گذشت و پنج دقیقه تا پایانش وقت هست...
ما را در سایت جمعه ای که گذشت و پنج دقیقه تا پایانش وقت هست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 52hertz بازدید : 86 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 6:29

واسه شروع، خوب بود خداروشکر، البته استراحت از هفته قبل خورد اما شدت و ضعف داشت ، همینو روند رو ادامه بدم خیلی خوب می شه! خواب رو هم تنظیم کنم، دیگر مشکلی نیست، احتمالا یکشنبه آینده آزمون پارت دوم رو د جمعه ای که گذشت و پنج دقیقه تا پایانش وقت هست...
ما را در سایت جمعه ای که گذشت و پنج دقیقه تا پایانش وقت هست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 52hertz بازدید : 76 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 6:29

امروز رو راضیم از خودم. و همینجوری باید خودمو راضی نگه دارم همیشه. باید به دستش بیارم. صبح ها هم زودتر بیدار می شم که جبران بشه عصرهایی که خونه نیستم. و البته باید واسه آزمون یکشنبه بخونم در کنارش. صدای زوزه باد میاد، امیدوارم برف ببیاره چون هوا بشدت سرد شده. چقدر روند زندگی ها عوض شده، خدایا توی این هوای پس جامعه دستمو محکم تر بگیر.

جمعه ای که گذشت و پنج دقیقه تا پایانش وقت هست...
ما را در سایت جمعه ای که گذشت و پنج دقیقه تا پایانش وقت هست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 52hertz بازدید : 81 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 6:29

از خودم راضی نبودم امروز، دیشب تا صبح همش خواب می دیدم، صبح که بیدار شدم خسته بودم، طوریکه فکر می کردم تا صبح مشغول کار بودم، بعد هم بحث کتاب شد و اینترنتی سفارش دادم، کمی کارهامو انجام دادم.
بعد هم کلاس که آزمون یکشنبه قطعی شد و بعد از برگشت ریکورد نوشتم، چندتای دیگر مونده، امیدوارم زودتر بتونم تمومش کنم. باید به ثبات برسم و برنامه ام انعطاف داشته باشه.
دو شب که باز هم تپشهای قلبم شروع شدن.

جمعه ای که گذشت و پنج دقیقه تا پایانش وقت هست...
ما را در سایت جمعه ای که گذشت و پنج دقیقه تا پایانش وقت هست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 52hertz بازدید : 96 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 6:29

متاسفانه به دلیل خوردن پروپرانول، که دیشب هم مجبور شدم بخورم، صبح دیر بیدار می شم، پنج ریکوردم مونده که می نویسم، سعی می کنم تا آخر وقت امروز تمومش کنم. ترم بعد هر روز، ریکورد اون روز رو می نویسم که پایان ترم سخت نشه کارم.

جمعه ای که گذشت و پنج دقیقه تا پایانش وقت هست...
ما را در سایت جمعه ای که گذشت و پنج دقیقه تا پایانش وقت هست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 52hertz بازدید : 72 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 6:29

یک ساعت پیش کارم تموم شد!، از فردا بر می گردم به روال اصلی.

جمعه ای که گذشت و پنج دقیقه تا پایانش وقت هست...
ما را در سایت جمعه ای که گذشت و پنج دقیقه تا پایانش وقت هست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 52hertz بازدید : 85 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 6:29

چقدر از دیشب تا همین لحظه گرفته ام و دلگیر، از همه و همه بالأخص خودم! چقدر توی خودم گره خوردم و مردم! چقدر من لعنتی شدم و تهوع آور، از اینی که الان هستم متنفرم. هر چه سگ دو زدم نشد، زورم بهش نمی رسه! کاش همین لحظه دنیای من با بسته موندن همیشگی چشمهایم تموم می شد!

جمعه ای که گذشت و پنج دقیقه تا پایانش وقت هست...
ما را در سایت جمعه ای که گذشت و پنج دقیقه تا پایانش وقت هست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 52hertz بازدید : 89 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 6:29

امشب هم مثل شبهای دیگر هست، به خاطر یک دقیقه این آدم چه کارها که نمی کنند، انگار شب عید است و لنگ موندن!

جمعه ای که گذشت و پنج دقیقه تا پایانش وقت هست...
ما را در سایت جمعه ای که گذشت و پنج دقیقه تا پایانش وقت هست دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 52hertz بازدید : 103 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 6:29